عباس ملک حسینی

پخش کننده بین المللی فیلم، مشاور تجارت الکترونیک

با یکدیگر سوار بر زیر دریایی افسانه‌ای، ناتیلوس، می‌شویم و به اعماق اقیانوس می‌رویم. برای غرق شدن در دنیایی که «عطاردوار دفترباره می‌شویم» و به کشف رازهای عجیب و داستان‌های جذاب عالم می‌پردازیم. برای رسیدن به عمقی بس زیبا و شگفت انگیز!

شما در عطارُدوار مهمان عباس هستید. در این وبلاگ یادداشت‌های شخصی از عوالم مختلف را بیان می‌کنم. مقالات و مصاحبه‌هایی که انجام می‌دهم و همراه با آن از دنیای تجارت الکترونیک و نشر می‌گویم و از تجربیاتی که در زمینه‌های مختلف با آن‌ها مواجه می‌شوم.

وبلاگ‌نویسی و بیان سخنان و حرف‌های دل همیشه برای من شوق‌انگیز و دل‌نشین بوده است. برای یک برون‌گرا که علاقه‌مند به صحبت کردن است و در عین حال می‌خواهد همه چیز برای او جاودانه شود، چه چیزی بهتر از نوشتن و نشر آن در فضای اینترنت!؟

در کنار برونگرا بودن، شما با یک تجربه‌گرا مواجه می‌شوید که برای او خوب و بد تعریف ندارد و همه چیز در دنیا حاصل تجربه است. تجربه شخصی یا مطالعه تجربیات بزرگان؛ به همین دلیل است که این جمله سقراط را سر لوحه زندگی قرار داده‌ام:

«زمان و فرصتی که دارید را با استفاده از نوشته‌ها و تجریبات دیگران، صرف رشد شخصی خود کنید.»

در نهایت حاصل تجربه‌ها و فعالیت‌ها، کارهایی است که از آن‌ها لذت می‌برم! هم‌اکنون فعالیت‌های تجارتی من در دو مجموعه مشاوره تجارت الکترونیک سوزیان و مجموعه انتشاراتی نسل نواندیش متمرکز است و در کنار آن امور و علایق غیرانتفاقی را با عنوان عطارُدوار منتشر می‌کنم.

به وبلاگ عطاردوار خوش آمدید. عباس/

سمینار توقف اضطراری محمدرضا شعبانعلی

فیسبوکی‌ها، به خیریه حساس شده‌اند!

خیریه و امور این چنینی دیگر مثل سابق توجه افراد را جلب نمی‌کنند.

نیما اکبرپور:

با سوءاستفاده از احساسات خیرخواهانه مردم، برای صفحات خود لایک گردآوری می‌کنند! شوربختانه بسیاری از کاربران دلسوز هم گمان می‌کنند که در حال انجام کار خیرند.

فکر کنم متوجه موضوع این نوشته شدید. اول از خودم شروع می‌کنم.

بخاطر دارم دو سال پیش وقتی تصویری از کودکی که مبتلا به سرطان، خانواده‌ای مبتلا به ایدز، فردی ناتوان از داشتن زندگی مناسب، نوزادی زیبا و کودکی که مورد ضرب و شتم واقع شده مشاهده می‌کردم به سرعت برای نشان دادن ابراز همدردیم این عکس رو لایک می‌کردم و حتی گاهی اون رو با دوستام به اشتراک می‌گذاشتم.

طی یک سال گذشته باورم نمی‌شود که دیگر احساسی نسبت به هیچ‌کدام ندارم. این حالت زمانی بیشتر شد که متوجه شدم فیسبوک مطالب منتشر شده توسط صفحات و افراد را اول برای ۲۰ درصد از دوستان و اعضا نشان می‌دهد و سپس اگر نیمی از این افراد محتوای منتشر شده را لایک کرده و به اشتراک بگذارند، برای اعضای بیشتری هم نمایش داده می‌شود. برای اینکه بی‌خودی اون صفحه و محتوایش در نیوز فید بالا نرود و افراد بیشتری این را نبینند حتی لایک هم نمی‌کنم!؟

با استاد شعبانعلی در این باره صحبت کردم و بهم گفتند یه جورایی مثل فرمانده‌های نظامی و سیاست‌مدارا شدی و هیچ احساسی دیگه نسبت به این مسائل عاطفی که در فیسبوک میچرخه نداری!

بله درسته. این دو سال مشاهده مداوم این تصاویر (تصاویر کشته شدگان راه وطن که مدام منتشر می‌شه فراموش نشه) باعث شده بی احساس بشم به چنین مسایلی مربوط به خیریه.

برای این حرف هنوز تحقیق علمی و مستند در جامعه فیسبوک فارسی صورت نگرفته (یا شاید هم من اطلاع ندارم) ولی با مشاهده فعالیت کاربران تازه وارد فیسبوک و تعداد بالای لایک‌ها و مطالب احساسی که به اشتراک می‌گذارند و کم کم در طول زمان کمرنگ می‌شود، می‌بینم مدیری که برای یک لایک این مطالب را منتشر می‌کند، کم کم احساسات جامعه خودش را میکشد.

ᴥᴥᴥᴥᴥᴥᴥ

محمدرضا شعبانعلی:

چند روزی است که در حال بررسی و ریشه یابی هستم. اینکه چرا مردم به «من» راحت تر از «کودکان محروم» پول میدهند!!

نظر جمعی از دوستانم را که در حوزه رسانه فعال هستند جویا شدم و در نهایت ناامیدی، پاسخ مشترکی دریافت کردم: «مردم به کلمه خیریه حساس شده اند».

استاد عزیزم آقای محمدرضا شعبانعلی تلاش فراوانی برای برگزاری این همایش کردند و متاسفانه تنها اشتباهشان این بود که به جای استفاده از جمله سمینار توقف اضطراری همراه با من از جمله سمینار توقف اضطراری برای کودکان نیازمند استفاده کردند!

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به بالا بروید