امید و سوگ آن: اینجا جهنم است، حقیقت مطلق
روایتی از عباس در سوگ و شیدایی امید:
ورودی جهنم، ویرژیل دست دانته میگیرد و به او میگوید:
«امیدها را رها کن، وارد اینجا میشوی»
“Abandon all hope, ye who enter here”
یعنی اینجا، در جهنم، حقیقت مطلق حکم فرماست، امید و آرزویی برای گفتن و دیدن چیزی جز حقیقت نداشته باش. چرا که آدمی باید بر اساس حقایق تصمیمگیری کند.
در کمدی الهی، ویرژیل شاعر در برزخ و جلوی جهنم سکونت دارد. او در ماجرای ورود به ۹ طبقه جهنم، دانته را راهنمایی میکند.
پیشنهاد فیلم: پیش از مطالعه کمدی الهی، فیلم هفت (Seven) از دیوید فینچر را تماشا کنید.
چرا حقیقتها مثل جهنم است؟
من این دنیا را به مانند یک برزخ میبینم. نه جهنم است نه بهشت. در بهشت چیزی جز صداقت نیست و در جهنم هم چیزی جز واقعیت و صداقت نیست. در دنیایی که زندگی میکنیم افراد، به دروغ پناه میبرند و با دروغ به دنبال قانع کردن دیگری میروند. همچنین برای اینکه از قضاوت دیگران و نگاه اطرافیان بر خود ترس دارند، سعی در پنهان کردن واقعیتها میکنند.
این دروغها در هر موضوعی جمع میشود و روزی دروازه آن باز میشود. دقیقا جهنم به این شکل است که شما را برای تنبیه شدن بابت دروغهایتان، آماده میکند. در روابط عاطفی، تجاری، فردی و … وقتی ابتدا به خود سپس به دیگری دروغ میگوییم، یعنی خود را یک طبقه به جهنم نزدیکتر کردهایم.
امید، دروغ یا صداقت؟
در قصه ویرژیل به دانته میگوید «امیدها را رها کن». امید در ذهن آدمی شکل میگیرد. همین امیدها سببساز دروغها برای خود میشود. امید بهتر شدن، امید رسیدن به آرامش، امید رسیدن به خوشبختی و هزاران امید دیگر که شاملو به زیبایی تعبیر «آدمی به امید زنده است» را برای آن به کار برد.
افراد به امید یک چیز بهتر، دروغ یا راست میگویند. برخی به امید فریب دادن طرف مقابل و حفظ وی دروغ میگویند و برخی به امید نشان دادن صداقت و حفظ شریک زندگی خود، صادقانه همه چیز را بیان میکنند.
ظرفیت و عزت نفس انسانها برای پذیرش دروغ یا صداقت چقدر است و چه محدودیتی در زندگی انسانها باعث میشود به جای صداقت به یکدیگر دروغ بگویند؟
در اینجا ویرژیل اشاره میکند امید به هرچیزی را باید در جهنم رها کرد و هر آنچه هست را بپذیریم.
تنبیه بابت دروغ و پاداش بابت صداقت
بسته به فلسفه اعتقادی و نوع زندگی، تنبیه برای پاک شدن دروغها و رسیدن به پاداش بابت صداقت، متفاوت است. در اینجا تصمیم دارم چند مثال در زمینههای مختلف امید بگویم:
امید به بهبود زندگی و بازار
فردی به امید افزایش قیمت طلا شروع به خرید سکه میکند. این فرد اولین دروغ را زمانی به خود میگوید که هیچ دانشی در زمینه بازار و سرمایهگذاری ندارد. با این دروغ به خود پیش میرود و سرمایهها و داراییهای خود را به طلا تبدیل میکند. از آنجایی که قدرت تحلیل و پیشبینی آینده را ندارد، ممکن است بازار نا مطلوب شود و بابت این دروغ به خود با از دست دادن سرمایه و دارایی، تنبیه میشود!
نقطه مقابل کسی است که با واقعیت بازار رو به رو میشود و با تصمیمها و تحلیلهای درست رشد و سقوط بازار را پیشبینی میکند و سپس در زمینه طلا سرمایهگذاری مینماید. این فرد نتیجه و پاداش صداقتی که با خویش داشته را میبیند و به سود میرسد.
امید به سلامت روح و روان
انجام امور غیر اخلاقی که در ادیان با نام گناه شناخته میشود سبب میشود افراد آرامشی که به دنبال آن هستند را از دست بدهند. فردی را در نظر بگیرید که از نظر مالی در متوسط جامعه قرار دارد و از فردی دیگر که به او ثروتمند گفته میشود، مبلغی به امانت میگیرد. این فرد ضرر کرده و به خود امیدواری بخشودگی مالی از جانب طلبکار را میدهد. وقتی با این پاسخ مواجه نمیشود، باز با امید حل شدن مساله و به آرامش رسیدن اقداماتی غیر اخلاقی انجام میدهد که ما نام «کلاهبرداری» از آن یاد میکنیم. وی اگر به دنبال جبران اشتباه خود نباشد، بدون آگاهی منتظر تنبیه میشود و این تنبیه یا از طریق امور قانونی یا با از دست دادن اعتبار و ارزش خود در جامعه و بازار رخ میدهد.
از طرف دیگر فردی در یک رابطه کاری اشتباه میکند و امید برای جبران آن را، بیان واقعیتها میداند. این فرد صداقت را سرحوله کار خود میکند و هدف خود را کسب رضایت طلبکار، به هر شکلی، میکند. این رضایت میتواند درخواست بخشودگی باشد یا بازپرداخت بدهی به شکلی که طلبکار راضی باشد. مهم کسب رضایت است که برای آن تلاش میکند. پاداش او آرامش روانی و جبران خطای خود است.
امید به بهبود رابطه عاطفی
دو نفر در یک رابطه عاطفی دارای سلیقهها مختلف در زمینههای مختلف هستند. این دو به دلایلی مانند عرف اجتماعی، ترس از بدبینی و قضاوت شدن اقدام به مخفی کردن برخی واقعیتها، علایق و رفتارهای شخصی میکنند. این امید که با دروغ میتوان رابطه فعلی را حفظ کرد، بیش از پیش افزایش مییابد. زمانی که این پنهانکاریها برملا شود، طرفین به تنبیه و مجازات یکدیگر میپردازند. نتیجه اینکه یا با خشونت یا ملایمت از یکدیگر جدا میشوند و واژگانی مانند خیانت و عدم صداقت را به هم نسبت میدهند.
از طرف دیگر دو طرف بدون ترس از قضاوت شدن، هرآنچه که هست و نیست را به یکدیگر میگویند. این عزت نفس در میان طرفین رابطه سبب میشود به راحتی از علایق، سلیقهها و خواستههای خود بگویند و با گفتوگوی صادقانه در این زمینه امید خود را برای حفظ رابطه بیشتر کنند. در نتیجه هم به سلیقه یکدیگر احترام گذاشتهاند و هم به اهداف خود از رابطه رسیدهاند و پاداش این صداقت را با آرامش میگیرند.
حقیقت در برزخ این جهان
از شاعر و عارف بزرگ ابوالسعید ابوالخیر نقل میشود:
اسرار ازل را نه تو دانی و نه من / وین حرف معما نه تو خوانی و نه من
هست از پس پرده گفتگوی من و تو / چون پرده در افتد نه تو مانی و نه من
یعنی روزی که تمام حقیقتها برملا میشود، چیزی از من و تو باقی نمیماند و این ما شدنها پایان مییابد…
بهتر است پیش از بیان هر چیزی، فقط حقیقت و واقعیت بر زبان و دل بیاید. چرا که پس از بیان واقعیتها، شما ترسی از برملا شدن آن و تنبیه شدن برای بازگشت به روشنایی و پاکی ندارید. چرا که ممکن است برای این تنبیه مجازات سختی در نظر گرفته شده باشد. رسیدن به این حد از صداقت نیازمند یک عزت نفس بسیار قویست.
در زندگی و حتی تجارت، تا زمانی که افراد با صداقت و راستگویی در کنار یکدیگر هستند، هیچ گناهی که نیازمند تنبیهی باشد، شکل نمیگیرد. بیان واقعیتها بهترین راه برای رسیدن به آرامش است.
شاید برای بازگشت به همین پاکی و آرامش است که ما کودکان را تنبیه میکنیم!