مدیریت

مصاحبه در زمینه کتاب‌های روانشناسی با روزنامه فرهیختگان

کتاب‌های روانشناسی چه جایگاهی در صنعت نشر دارند؟ چرا استقبال از آن‌ها در دوران کرونا افزایش پیدا کرد؟

استقبال بیشتر از کتاب‌های روانشناسی به‌خاطر کروناست؟

دو، سه روز پیش بود که آمار کلی فروش طرح پاییزه کتاب اعلام شد و براساس آن میزان فروش کتاب‌ها نسبت به سال 97 و 98 افزایش داشته است. این افزایش خرید کتاب دلایل متعددی می‌تواند داشته باشد؛ از حضور پررنگ خرید غیرحضوری تا حتی وضعیت جامعه نسبت به همین روزها در سال گذشته. هرکدام از کتابفروشی‌ها چند پیک‌موتوری را آماده نگه داشته بودند تا سریع و سالم، کتاب‌های سفارش‌شده را به دست خریدار برسانند و خریدهای آنلاین هم شیوه دیگری از مشارکت مردم در این طرح بود. با اینکه کتاب‌های پرفروش اعلام نشده اما بررسی‌ها نشان می‌دهد اقبال عمومی نسبت به کتاب‌های روانشناسی بعد از رمان و داستان بیشتر بوده است.

کتاب‌های روانشناسی البته پیش از کرونا هم طرفداران خودش را داشته است و هرازگاهی بعضی از این کتاب‌ها در فهرست سه کتاب پرفروش سال هم بوده‌اند. برخی برای کتاب‌های روانشناسی دسته‌بندی‌های مختلفی لحاظ کرده‌اند اما می‌توان این کتاب‌ها را به سه دسته کلی تقسیم کرد؛ گروه اول کتاب‌های تخصصی معتبری هستند که ویژه دانشجویان و استادان روانشناسی‌اند و حساب‌شان از کتاب‌های دیگر جداست و مخاطبان خاص خودش را دارد. کتاب‌های خودیار، که هم معتبر هستند و هم روانشناس‌ها آنها را نوشته‌اند.

اتفاقا زبان‌شان هم ساده است و طبیعتا علمی و کاربردی هم هستند. سومین دسته که خطرناک هم به شمار می‌روند کتاب‌های روانشناسی زرد هستند که تاثیرات مخربی را نصیب خوانندگان‌شان می‌کنند. در سال‌های اخیر فروش دسته سوم، فرازونشیب‌هایی داشته است. کتاب‌هایی که در روزگار کرونایی هم مجددا دیده شدند اما درمیان کتاب‌های برجسته و تخصصی، فرصت زیادی برای عرض‌اندام پیدا نکردند. تماس ما با خانه کتاب برای دریافت اطلاعات کتاب‌های پرفروش روانشناسی با وجود تلاش‌هایی که شد، نتیجه نداد اما برخی کتابفروشی‌ها از فروش بالای کتاب‌هایی با موضوع روابط فردی و خودیاری در این ایام نسبت به سال‌های قبل خبر دادند.

کتاب‌هایی که البته در حوزه ترجمه بیشتر بودند و سهم تالیفی‌ها بین 20 تا 30 درصد بوده است. شاید بد نباشد برای تشریح وضعیت فعلی جامعه استناد کنیم به صحبت‌های مصطفی تبریزی، روانشناس و عضو بازنشسته هیات‌علمی دانشگاه علامه‌طباطبایی که در گفت‌وگویی درباره دلایل استقبال از کتاب‌های روانشناسی گفته بود: «کارد به استخوان رسیده است و به هر دری که می‌زند، نتیجه نمی‌گیرد. روزبه‌روز هم اوضاع مالی و خانوادگی‌اش بدتر می‌شود و حالا در بحبوحه این سیل مشکلات به کتاب‌های روانشناسی پناه می‌آورد تا راحت‌تر بتواند مشکلاتش را تحمل کند. وقتی ناکامی‌های اجتماعی و اقتصادی زیاد می‌شود و فرد نمی‌تواند این ناکامی‌ها را تحمل کند، احتمال دارد افراد به این کتاب‌های روانشناسی تجاری متمایل شوند. وقتی فردی نمی‌تواند با مشکلات ساختار اجتماعی که در آن قرار گرفته است مقابله کند، گاهی به این کتاب‌ها روی می‌آورد تا تحمل شرایط برایش راحت‌تر شود.» حالا کرونا، عوارضش و اوضاع بد اقتصادی مردم را در چنین وضعیتی قرار داده که فکر می‌کنند کتاب‌های روانشناسی می‌تواند به تنهایی آنها کمک کند.

ناشر تخصصی چه می‌گوید؟

عباس ملک حسینی، مدیر تجارت الکترونیک انتشارات نسل نواندیش در گفت‌وگو با «فرهیختگان» درباره دلایل فروش بالای کتاب‌های روانشناسی در طرح پاییزه می‌گوید: «از ابتدای امسال و با آمدن کرونا، کتاب‌های زناشویی فروش بالایی داشتند، مخصوصا آنهایی که درباره اصلاح روابط زناشویی و بهبود کیفیت زندگی مشترک بودند. براساس آمار منتشرشده میزان طلاق و مشکلات خانوادگی در روزهای قرنطینه و خانه‌نشینی بیشتر شده و خانواده‌ها به دلیل کم‌هزینه‌تر بودن کتاب نسبت به کالاها و راه‌های دیگر اصلاح روابط، به سراغ آن می‌روند.»

ملک حسینی همچنین درباره دلایل استقبال مجردها از کتاب‌های دیگر روانشناسی اضافه کرد: «در حوزه جوانان و نوجوانان و به‌طور کلی مجردها، میل به موفقیت‌های زودهنگام، اصلاح روابط فردی و به دست آوردن کسب‌وکارهای مناسب اقتصادی با درآمدهای بالا ازجمله دلایلی است که باعث رجوع آنها به کتاب‌های روانشناسی می‌شود.» این ناشر کتاب‌های روانشناسی درباره ذائقه مخاطبان ایرانی می‌گوید: «الگوی مخاطب ایرانی همان الگوی کتاب‌های پرفروش آمازون است. یعنی تفاوت زیادی وجود ندارد و ممکن است فقط در بعضی موضوعات متفاوت باشد، اما در این حوزه الگو مطابق آمازون است و مثلا از ۵ تا ۶ سال پیش که بحث استارتاپ‌ها بیشتر مطرح شده است، اقبال به‌ سمت کتب مدیریت و استراتژی که فضای استارتاپی دارند، بیشتر شده است و مثلا کتابی مانند اثر مرکب هم چون سراغ جذب و تلقین و این مباحث نمی‌رود و به‌نوعی تلفیقی از مباحث سنتی و مدرن یعنی مدیریتی و استارتاپی دارد، اکثر قشرها طرفدار آن هستند.»

نویسنده : سیدمهدی موسوی‌تبار، روزنامه فرهیختگان / شماره ۳۱۹۰ . سه شنبه ۴ آذر ۱۳۹۹

سخنرانی و گفت‌وگوی انگیزشی

یکی از علایق من صحبت کردن با آدم‌ها و انگیزه دادن به اونها هست. چارچوبی هم که مشخص کردم تلاش برای کم کردن تنش‌ها و کمک به بهبود وضعیت موجود در کنار آموزش راهکارها و روش‌هایی هست که به پیشرفت شغلی فرد منجر خواهد شد.

خیلی اتفاقی در لینکداین دیدم یکی از دوستانم منو با این موضوع ایندورس کرده: سخنرانی و گفت و گوی انگیزشی!

برام خیلی جالب بود. یعنی من بدون اینکه هدف خاصی رو دنبال کنم دارم به دوستان و اطرافیانم انگیزه میدم و کمکشون میکنم برای بهتر شدن شرایطی که دارند. وقتی خوب فکر کردم دیدم تجربه‌های مثبت و منفی زیادی داشتم. مثل زمان‌هایی که بدون چشم داشتی به کسی کمک کردم ولی به خاطر سو تفاهم‌هایی برداشت‌های منفی کردند و من آدم بد داستان شدم!

از این موضوعات درس‌های زیادی گرفتم. به این نتیجه رسیدم تو رسالت خودت را انگیزه دادن و جلوگیری از خشونت می‌دونی، پس باید وقتی ازت درخواست میکنن درخواست رو اجابت کنی ولی پیش از گفتن مطالبی که ممکن است سو برداشت از آنها بشود تذکر داده شود. به همین دلیل هر کسی بهم پیام بده جواب رد و نه نمی‌گم. مگر اینکه واقعا نتونم کاری بکنم و در اون زمینه اصلا اطلاعاتی نداشته باشم.

اما یک نمونه از مطالبی که سو برداشت ممکنه بشه: وقتی یک خانم یا آقا با ظاهر آراسته به محل کار میاد و به دوستانش سر می‌زنه مشخصه ایشون خیلی شاد هستند و در این بازه زمانی که داشتند و هستند، خوشحال و راضی بودند از زندگی. این رضایت‌مندی ربطی به پول نداره و نوع رفتار خانواده با ایشان، همکاران با ایشان و دوست پسر/دختر با ایشان، عامل این رضایت شده. وقتی شما این تغییر و آراستگی رو در دوستتون ببینید ممکنه خیلی خوشحال بشید و بخواهید این موارد رو بهشون بگید که خودشون هم واقعا علت انتخاب این رنگ‌های زیبا رو بدانند. ولی متاسفانه در چند مورد خاص که برای من پیش اومد هم از جانب آقایون و هم خانم‌ها متهم به رفتارهای نامناسب و زشت شدم! در چند مورد بعدی وقتی اجازه این مساله رو گرفتم چون فردی که در موردش صحبت می‌شد از قبل تقریبا آگاهی پیدا کرده بود به موضوع صحبت، رضایت داشت و هیچ ناراحتی پیش نیامد!

اما چرا سخنرانی انگیزشی؟

خیلی از افراد و کسانی که میشناسیم به دلایل مسايل مالی، خانوادگی و … ممکنه دچار ناراحتی و افسردگی موقت بشن. گفت و گوی انگیزشی بهشون کمک می‌کنه حداقل امید دل دل‌هاشون روشن بشه. به نظر من آدم‌ها نیاز به یک تلنگر انگیزشی دارند. برای بعضی از افراد نشون دادن عدد و رقم هست و برای بعضیا تشریح موفقیت و بهبود وضعیت موجود. برخی از دوستانم بودن که در خصوص مشکلات عاطفی که براشون پیش اومده می‌خواستند واکنشهای وحشتناک و بسیار خطرناکی رو نشون بدن. برای این افراد شرح نتیجه خیلی مهم هست و در نهایت این که با انجام این واکنش هیچ اتفاق خاصی نمی‌افتد و زمان نیاز دارد تا این مساله حل شود. در نهایت همین دوستان به این نتیجه می‌رسند فقط زمان می‌تونه به اون‌ها آرامش بده و نیازی نیست کار خطرناکی انجام دهند.

اینطور که احساس می‌کنم این روند رو اگر ادامه بدم خیلی بهتره. در آینده در این زمینه نحوه سخنرانی انگیزشی و انواع آن بیشتر می‌نویسم. اگر هم شما نظر و پیشنهادی دارید خوشحال می‌شم به من بگویید.

اسکرول به بالا