با من همراه شوید تا سوار بر زیردریایی افسانهای ناتیلوس به عمق اقیانوسها سفر کنیم؛ جایی که در دریای شگفتیها «عطارُدوار دفترباره میشویم»، رازهای عجیب را کشف میکنیم و داستانهایی جذاب از دنیای ناشناختهها را میخوانیم. مقصد ما، زیباییای است که در ژرفای شگفتانگیز این دنیا انتظارمان را میکشد.
اینجا، در عطاردوار، میزبان شما هستم. من عباس، و در این وبلاگ یادداشتهای شخصیام از زندگی، دنیای پخش فیلمهای مستند تجارت الکترونیک را با شما به اشتراک میگذارم. از مقالات و مصاحبهها گرفته تا تجربههایی که از مواجهه با گوشه و کنار زندگی به دست آوردهام.
نوشتن برای من چیزی فراتر از کلمات است؛ ابزاری برای جاودانه کردن احساسات، ایدهها و لحظهها. برای فردی که عاشق گفتگو و تبادل فکر است، چه چیزی بهتر از نوشتن و اشتراک آن در دنیای بیمرز اینترنت! اینجا، هم از عشق به تجربهها خواهم گفت و هم از درسی که از این تجربهها میگیرم. همه چیز برای من یک ماجراجویی است؛ چه تجربه شخصی باشد، چه مطالعه دیدگاه بزرگان.
این وبلاگ دریچهای است به دنیای من و کارهایی که دوستشان دارم. از فعالیتهای حرفهایام در سوزیان، تا دغدغهها و علایق شخصیام که در عطاردوار با شما به اشتراک میگذارم.
عصر پنجشنبه ۶ آذر ۱۳۹۹، از طرف جناب آقای سیدمهدی موسوی تبار به برنامه تقاطع فرهنگ دعوت شدم. این برنامه به میزبانی جناب آقای امین خرمی از رادیو گفت و گو پخش میشود. این برنامه از زوایای مختلف به بررسی مباحث فرهنگی میپردازد.
موضوع مصاحبه من در مورد کتابهای روانشناسی و مدیریتی و دلایل پر فروش شدن آنها در دوران کرونا بود. این مبحث مهم که چه مدل کتابهای روانشناسی در بازار ایران موجودند و اینکه بازار کتابهای موفقیت و روانشناسی به چه سمتی میروند.
در این مصاحبه مهمتر از همه نگاه و تاثیری که انواع مختلف کتابهای روانشناسی عمومی بر روی مخاطبین میگذارند بیان شد.
کتابهای روانشناسی چه جایگاهی در صنعت نشر دارند؟ چرا استقبال از آنها در دوران کرونا افزایش پیدا کرد؟
استقبال بیشتر از کتابهای روانشناسی بهخاطر کروناست؟
دو، سه روز پیش بود که آمار کلی فروش طرح پاییزه کتاب اعلام شد و براساس آن میزان فروش کتابها نسبت به سال 97 و 98 افزایش داشته است. این افزایش خرید کتاب دلایل متعددی میتواند داشته باشد؛ از حضور پررنگ خرید غیرحضوری تا حتی وضعیت جامعه نسبت به همین روزها در سال گذشته. هرکدام از کتابفروشیها چند پیکموتوری را آماده نگه داشته بودند تا سریع و سالم، کتابهای سفارششده را به دست خریدار برسانند و خریدهای آنلاین هم شیوه دیگری از مشارکت مردم در این طرح بود. با اینکه کتابهای پرفروش اعلام نشده اما بررسیها نشان میدهد اقبال عمومی نسبت به کتابهای روانشناسی بعد از رمان و داستان بیشتر بوده است.
کتابهای روانشناسی البته پیش از کرونا هم طرفداران خودش را داشته است و هرازگاهی بعضی از این کتابها در فهرست سه کتاب پرفروش سال هم بودهاند. برخی برای کتابهای روانشناسی دستهبندیهای مختلفی لحاظ کردهاند اما میتوان این کتابها را به سه دسته کلی تقسیم کرد؛ گروه اول کتابهای تخصصی معتبری هستند که ویژه دانشجویان و استادان روانشناسیاند و حسابشان از کتابهای دیگر جداست و مخاطبان خاص خودش را دارد. کتابهای خودیار، که هم معتبر هستند و هم روانشناسها آنها را نوشتهاند.
اتفاقا زبانشان هم ساده است و طبیعتا علمی و کاربردی هم هستند. سومین دسته که خطرناک هم به شمار میروند کتابهای روانشناسی زرد هستند که تاثیرات مخربی را نصیب خوانندگانشان میکنند. در سالهای اخیر فروش دسته سوم، فرازونشیبهایی داشته است. کتابهایی که در روزگار کرونایی هم مجددا دیده شدند اما درمیان کتابهای برجسته و تخصصی، فرصت زیادی برای عرضاندام پیدا نکردند. تماس ما با خانه کتاب برای دریافت اطلاعات کتابهای پرفروش روانشناسی با وجود تلاشهایی که شد، نتیجه نداد اما برخی کتابفروشیها از فروش بالای کتابهایی با موضوع روابط فردی و خودیاری در این ایام نسبت به سالهای قبل خبر دادند.
کتابهایی که البته در حوزه ترجمه بیشتر بودند و سهم تالیفیها بین 20 تا 30 درصد بوده است. شاید بد نباشد برای تشریح وضعیت فعلی جامعه استناد کنیم به صحبتهای مصطفی تبریزی، روانشناس و عضو بازنشسته هیاتعلمی دانشگاه علامهطباطبایی که در گفتوگویی درباره دلایل استقبال از کتابهای روانشناسی گفته بود: «کارد به استخوان رسیده است و به هر دری که میزند، نتیجه نمیگیرد. روزبهروز هم اوضاع مالی و خانوادگیاش بدتر میشود و حالا در بحبوحه این سیل مشکلات به کتابهای روانشناسی پناه میآورد تا راحتتر بتواند مشکلاتش را تحمل کند. وقتی ناکامیهای اجتماعی و اقتصادی زیاد میشود و فرد نمیتواند این ناکامیها را تحمل کند، احتمال دارد افراد به این کتابهای روانشناسی تجاری متمایل شوند. وقتی فردی نمیتواند با مشکلات ساختار اجتماعی که در آن قرار گرفته است مقابله کند، گاهی به این کتابها روی میآورد تا تحمل شرایط برایش راحتتر شود.» حالا کرونا، عوارضش و اوضاع بد اقتصادی مردم را در چنین وضعیتی قرار داده که فکر میکنند کتابهای روانشناسی میتواند به تنهایی آنها کمک کند.
ناشر تخصصی چه میگوید؟
عباس ملک حسینی، مدیر تجارت الکترونیک انتشارات نسل نواندیش در گفتوگو با «فرهیختگان» درباره دلایل فروش بالای کتابهای روانشناسی در طرح پاییزه میگوید: «از ابتدای امسال و با آمدن کرونا، کتابهای زناشویی فروش بالایی داشتند، مخصوصا آنهایی که درباره اصلاح روابط زناشویی و بهبود کیفیت زندگی مشترک بودند. براساس آمار منتشرشده میزان طلاق و مشکلات خانوادگی در روزهای قرنطینه و خانهنشینی بیشتر شده و خانوادهها به دلیل کمهزینهتر بودن کتاب نسبت به کالاها و راههای دیگر اصلاح روابط، به سراغ آن میروند.»
ملک حسینی همچنین درباره دلایل استقبال مجردها از کتابهای دیگر روانشناسی اضافه کرد: «در حوزه جوانان و نوجوانان و بهطور کلی مجردها، میل به موفقیتهای زودهنگام، اصلاح روابط فردی و به دست آوردن کسبوکارهای مناسب اقتصادی با درآمدهای بالا ازجمله دلایلی است که باعث رجوع آنها به کتابهای روانشناسی میشود.» این ناشر کتابهای روانشناسی درباره ذائقه مخاطبان ایرانی میگوید: «الگوی مخاطب ایرانی همان الگوی کتابهای پرفروش آمازون است. یعنی تفاوت زیادی وجود ندارد و ممکن است فقط در بعضی موضوعات متفاوت باشد، اما در این حوزه الگو مطابق آمازون است و مثلا از ۵ تا ۶ سال پیش که بحث استارتاپها بیشتر مطرح شده است، اقبال به سمت کتب مدیریت و استراتژی که فضای استارتاپی دارند، بیشتر شده است و مثلا کتابی مانند اثر مرکب هم چون سراغ جذب و تلقین و این مباحث نمیرود و بهنوعی تلفیقی از مباحث سنتی و مدرن یعنی مدیریتی و استارتاپی دارد، اکثر قشرها طرفدار آن هستند.»
نویسنده : سیدمهدی موسویتبار، روزنامه فرهیختگان / شماره ۳۱۹۰ . سه شنبه ۴ آذر ۱۳۹۹
اردوارد برنیز، روانشناسی که با قدرت روابط عمومی نه تنها خانمها را سیگاری کرد، بلکه در یک کشور کودتا به راه انداخت!
سرعت انتشار مطالب در توییتر باعث میشود روز به روز به جذابیت این شبکه افزوده شود. به همین دلیل مطالب راحتتر و سریعتر در این جامعه نوشته و منتشر میشود. از این پس تصمیم دارم مطالبی را که در توییتر مینویسم را کمی اصلاح کرده و در وبلاگم منتشر کنم. چرا که در توییتر برای مدت محدودی این مطالب قابل دسترسی است اما در وبلاگ برای همیشه قابلیت جستجو و دیدن را خواهند داشت.
نکته: اینجانب مخالفت و یا موافقتی با سیاستهای دولت آمریکا ندارم و فقط به روایت تاریخ میپردازم. اعتقاد دارم از سال ۱۷۸۹ که دولت ایالات متحده آمریکا رسما تشکیل شد، تا به امروز، آزمون و خطاهای زیادی را در حکومت و کنترل جامعه پشت سر گذاشته است. برخی از این تجارب بسیار وحشتناک بود و برخی بسیار مفید و به همین دلیل دیگر کشورها به خوبی میتوانند از این آزمون و خطاها استفاده کنند. هدفم از این یادداشت بیان بخشی از تاریخ و کمک به تحلیل بهتر وضعیت امروز جهان میباشد.
خواندن تاریخ و کشف زوایای پنهان رخدادها به خصوص زمانی که اطلاعات آن رخدادها از حالت طبقهبندی محرمانه خارج میشود، کمک بزرگی به تحلیلهای ما میکند. در روانشناسی و مدیریت اجماع مبحثی به منظور کنترل جامعه و عوام تودههای مردم وجود دارد. یکی از اولین پیشگامان این مکتب روانشناس معروف زیگموند فروید بود.
فروید معتقد بود انسانهای دارای نیروهای غریزی غیرقابل کنترل هستند و باید حکومتها با محدود کردن آنها این نیروها را کنترل کنند. چرا که اگر این نیروها کنترل نشود میتواند عواقب خطرناکی به بار بیاورد. بهترین مصداق فروید هم جنگ جهانی اول بود.
اما روانشناسی که بیشترین استفاده را از این نظریه نمود، ادوارد برنیز، خواهرزاده فروید بود. او که در آمریکا زندگی میکرد پس از یک سفر به اروپا تصمیم گرفت حرفه پروپاگاندا را در آمریکا راهاندازی کند. پروپاگاندا در واقع خبررسانی عقاید و نظریات حکومت به تودههای مردم به منظور کنترل افکار آنها بود. از آنجا که آلمانیها از واژه پروپاگاندا استفاده میکردند برای آمریکا بار منفی داشت. بدین منظور واژه جدید شورای روابط عمومی اختراع شد.
در خطر افتادن منافع کمپانی یونایتد فروت
شاید برای شما عجیب باشد، اما در دوران استعمار نام برخی کشورها در دنیا فراموش شد و نام شرکتی که آن کشور را در کنترل خود داشت، بر روی آن کشور نهاده شد. کمپانیهایی مثل هند شرقی، صنایع نفت بیپی، شرکت بانانا و … در آفریقا و آمریکای جنوبی و مرکزی، سالها به بهانه اقتصاد به غارت مردم کشورهای فقیر و استعمار آنها پرداختند.
بعد از چندی اعتصاب در می گیرد و وکلای محلی در دادگاه آن ها را با حیله شکست می دهند. همچنین کارگران به دیوان عالی پناه می برند که دیوان عالی آن ها را دارای صلاحیت نمیداند و سپس اعلام می کند:
در دوران جنگ سرد، آمریکای جنوبی و مرکزی به حیاط خلوت دولت ایالات متحده آمریکا تبدیل شده بود. احتمال نفوذ شوروی و دشمن در این منطقه تقریبا غیر ممکن بود. پس از جنگ جهانی دوم، در بین مردم آمریکا تصور جنگ با شوروی به خصوص به واسطه وجود بمب اتمی قوت یافته بود. به همین دلیل ترس و اضطراب از وجود دشمن روز به روز در میان مردم آمریکا افزایش مییافت و به یک مساله مهم برای دولت تبدیل شده بود. ادوارد برنیز، پیشتر به خاطر کمک به شرکتهای تجاری و سیگاری کردن خانمها در جامعه سیاستمداران ایالات متحده معروف شده بود. ولی اعتقاد داشت این ترس از دشمن برای کنترل بهتر تودههای مردم، لازم است.
در گوآتمالا شرکت یونایتد فروت که به جمهوری بانانا (موز فروش) معروف بود، قدرت را در دست داشت و بر همه بخشهای این کشور نفوذ میکرد. سال ۱۹۵۰ در پی یک انتخابات دولت قانونی ژنرال جاکوبو آربنز بر سر کار آمد. این دولت به دنبال محدود کردن قدرت کمپانی بود و در سال ۱۹۵۳ قول داد تا زمینهای کمپانی را تصاحب و مصادره کند. مردم گوآتمالا از او حمایت کردن اما شرکت یونایتد فروت یک فاجعه در پیش روی خود میدید. برنیز بهترین فرصت را برای اثبات نظریه دشمن خود، این زمان دید. دولت آیزنهاور پس از ترومن در حال از دست دادن یکی از بهترین شرکای اقتصادی خود بود. اما مردم آمریکا ظرفیت حمله مستقیم و یک جنگ جدید را نداشتند.
ادوارد برنیز برای کودتا دعوت میشود.
دولت دست به دامان پدر روابط عمومی شد. برنیز تصمیم گرفت به واسطه رسانهها، دولت آربنز را کمونیستی و متحد شوروی جلوه دهد. برای مردم آمریکا نفوذ دشمن تا حیاط خلوت خود قابل قبول نبود. به همین دلیل افکار عمومی خواهان تغییر حکومت دشمن در همسایگی خود میشد.
مقدمات کودتا و آماده سازی مردم برای تغییر
برنیز سفارش شرکت یونایتد فروت و دولت وقت آمریکا را قبول کرد. تصمیم گرفت دولت گوآلمالا را به مرزهای آمریکا نزدیک کند. به گونهای که این کشور را دشمن و تهدیدی برای دموکراسی آمریکایی نشان دهد. بدین ترتیب شرکت را از یک طرف ماجرا کنار میگذاشت و مساله را بین ۲ دولت و تهدید ارزشهای دموکراسی خواهی آمریکا، نشان میداد.
با این که آربنز یک سوسیال دموکرات بود اما هیچگونه رابطهای با شوروی نداشت. برنیز گروهی از روزنامهنگاران پر نفوذ آمریکایی را به گوآتمالا دعوت نمود. البته اکثر این روزنامهنگاران چیز چندان زیادی در خصوص وضعیت سیاست در این کشور نمیدانستند! برنیز از آنها پذیرایی کرد و با گروهی از سرمایهداران و سیاستمداران گوآتمالاییایی که باور به کمونیست بودن آربنز داشتد، دیدار کردند. حتی یک تظاهرات خشونتبار ضدآمریکایی در پایتخت این کشور ترتیب داده شد. او توانست رسانهها را متقاعد کند که شوروی از طریق گوآتمالا تصمیم به ساخت یک پایگاه نظامی در نزدیکی آمریکا دارد.
به گفته بعضی از دوستان برنیز، وی قربانی توطعه آمریکا و سیا علیه دولت آربنز شد! هنوز سندیت این مساله مشخص نیست اما هرچه باشد، وی مقدمات کافی برای تغییر حکومت گوآتمالا را فراهم نمود.
سازمان CIA به کمک شرکت یونایتد فروت، یک ارتش محلی آموزش داد و سرهنگ کارلوس کاستیلو آرماس را به عنوان رییس دولت بعدی گوآتمالا انتخاب نمود. در حالی که هواپیماهای ایالات متحده شهر گوآتمالا را بمباران میکردند، ادوارد برنیز در رسانههای آمریکا تبلیغات خود را گسترش داده بود و عملیات را آزادسازی گوآتمالا و انقلاب مردمی معرفی نمود!
در تاریخ ۲۷ ژوئن ۱۹۵۴ ژنرال آربنز از کشور فرار کرد و آرماس به عنوان رهبر جدید وارد شد. ماههای بعد نیکسون در یک سفر به گوآتمالا رفت و ادعا شد مدارکی از ادبیات کمونیستی در کاخ ریاست جمهوری پیدا شد.
نیکسون در این سخنرانی گفت:
این اولین بار است که یک دولت کمونیستی به دست مردم، سرنگون میشود و به همین علت به شما و مردم گوآتمالا تبریک میگویم!
در سال ۱۹۵۳ ایالات متحده آمریکا علیه دولت قانونی دکتر مصدق، کودتا کرد. اسناد این کودتا هنوز به صورت کامل از حالت محرمانه خارج نشدهاند.
منابع:
اسناد خارج شده از طبقهبندی سیا در خصوص کودتاها
تاریخچه کشور گوآتمالا
زندگینامه ادوارد برنیز و تاثیر روانشناسی بر دنیا
مستند The Century of the Self به کارگردانی Adam Curtis
پیشنهاد مطالعه:
دوست عزیزم مصطفی لامعی معروفترین کار ادوارد برنیز یعنی «سیگاری کردن خانمها» را در وبلاگش به خوبی شرح داده است.
پل اکمن از صد روانشناس تاثیرگذار قرن بیستم است. وی در زمینه تشخیص دروغ تحقیقات بسیار زیادی انجام داده است.
این نوشته را به استاد عزیزم جناب آقای محمدرضا شعبانعلی تقدیم میکنم. وی چند سالیست از نزدیک با پروفسور پل اکمن، پنجاه و نهمین روانشناس برتر قرن بیستم که بر روی تشخصی چهره و زبان بدن تحقیق میکنند، آشنا شده است.1
قرن بیستم را باید قرن تغییر دنیا توسط روانشناسان نامید. از ایجاد احساس نیاز کاذب به محصولات گرفته تا سیگاری کردن خانمها توسط ادوارد برنیز (خواهر زاده زیگموند فروید). اما یکی از مهمترین اتفاقات علم روانشناسی در دنیا بررسی موضوع زبان بدن بود. پروفسور پل اکمن (متولد 1934) عمر خود را صرف بررسی در این خصوص کرده. نتایج تحقیقات اکمن توسط سازمانهای امنیتی ایالات متحده در فرودگاهها و برای بازجویی از مجرمین و متهمین بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد و بعد از 5 سال به صورت عمومی منتشر میشوند.
قدردانی از پل اکمن با سریال به من دروغ بگو
به مناسبت قدردانی از وی سریال Lie to me در سال 2009 توسط کمپانی فاکس نتورک ساخته میشود. این فیلم اشاره به گروهی دارد که با استفاده از علائم زبان بدن به تشخیص راست یا دروغگو بودن فرد، احساس درونی وی و … میپردازد.
اما چرا این مسائل نوشته شد!
در این هفته در کلاس مذاکره حرفهای از دانشجویان خواسته شد متن یک سخنرانی پس از بحران را نقد کرده و از طریق زبان بدن و علائم چهره به رازهای درونی فرد مورد نظر پرداخته شود. از آنجا که هفته دیگر بنده نمیتوانم در این کلاس جهت ارائه تکالیفم شرکت کنم تصمیم گرفتم یک فیلم که اشاره به بحران اقتصادی سال 2008 دارد و همچنین در مصاحبه با افراد گاهی به آنها تهمت دزدی و رشوه گرفتن هم نصبت داده میشود، را نگاه کنم و نتایج خودم را به صورت عمومی بیان کنم.
همزمان با نگاه کردن به چهره مدیران، اساتید و کسانی که با آنها مصاحبه میشود، در صفحه توییترم بازخورد خود را مینوشتم. در اینجا همراه با تصویر و سند دلایل آن حرفها را ذکر میکنم.
گیلفی زوگا که در سیستم خدمات درمانی و تحصیلات ایسلند هست،اشاره کرد که دولت با بانکدارانی که پولشویی میکردد سفر میکرد.این فقط تصور بود! لینک توییت
وای عالی بود.اینجا هم فهمیدم استراسکان رئیس سابق صندوق بین المللی پول دروغ گفت. گفت واسه صندوق بین المللی پول سخت نیست از امریکا انتقاد کنه! لینک توییت
اینجا هم با یک حرکت جالب اندرو شنگ مشاور ارشد امور بانکها در چین، سیستم مالی و پرداختی امریکا رو تحقیر کرد! لینک توییت
وقتی اعتراف کرد که موکلش 6 جت و یک هلیکوپتر داره شرم رو برای تایید این حرفش میشه دید لینک توییت
از صاحب فاحشه خانه پرسید چند درصد از مشتریانت از شرکتهای بزرگ والاستریت بودن و گفت 40 تا 50 درصد، دروغ میگفت یا شاید تصورش این بود! لینک توییت
وزیر سابق امور مالی فرانسه در خصوص اینکه بحران اقتصادی نزدیک است متوجه شده بود و در فوریه 2008 در کنفرانس جی8 این خطر رو هشدار داده بود لینک توییت
از استاد دانشگاه هاروارد سوال پرسید تو رزومت مشاوره دادن به شرکتها ذکر شده و گفت اصلا توی رزومه من چنین چیزی نوشته نشده و به شما مربوط نیست. لینک توییت
نکته: در برخی موارد برای اثبات راست یا دروغ گفتن فرد به چشمانش اشاره شد. این حالت در چشم تمام مردم دنیا زمانی ایجاد میشود که سوال از وی پرسیده میشود و در یک لحظه اتفاق میافتد.
این نوشته حاصل نگاه و برداشت بنده بود و ممکن است اشتباه باشد. خوشحال میشوم کسانی که در این زمینه اطلاع دارند نظر خودشان را برای من ارسال کنند.